بازم من و خودم

- سلام
- به به سلام من آقا از این طرفا
- داشتم رد می شدم، درسمو خوب خوندم قبول شدم
- ای خاک بر سرت کنن با این رد شدنت
- چرا آخه؟
- آخه زدی پاشو برو در خونه تون
- باشه میرم و سر لشکرم
- منم سر شیرم
-  ِا ؟! پس بپا نخورنت
- تو نترس ، مادر نزاده هنوز
-  ِا؟ به نظرت خیلی طول نکشیده؟
- طول که نکشیده اما EX زده
- ای معتاد اکسنده
- راحت EX یعنی EXcel
- اما من که بلد نیستم
- خوب منم سرطانم
- خوشبختم
- به من چه باش
- باش نه بوش
- اه اه بوی چی؟
- بوی هویج
- چیه؟ اسم فیلمه؟
- آره نقش اولشم منم
- بابا اینکاره حالا نقشت چی هست؟
- هویج
- پس بوی تو ِا
- نه کیدی رو ترجیح میدم
- اما بو که خوشگل تره
- اه اه من از سبزی نخ سوزن تره بدم میاد
- مگه من گفتم با نخ سوزن جمله بساز؟
- الان که گفتی
- کی؟ چرا خودم نفهمیدم؟
- آخه حالیت همرات نیست
- نامرد حالی مو پس بده
- مو که حالی به حالی نمیشه
- بس دیگه داری میری 18+
- ای خرخون شدی 18؟
- شاس موغز من درسم تموم شده
- با من بودی؟
- نه با خودم بودم
- چیکار میکردی؟
- به توچه ، فضول
- اصلا من باهات قهرم
- چه بهتر از دستت خلاص میشم
- باشه برو با خودت اینقد بمون تا خسته بشی
- میرم
- برو
- خدافظ
- خودافظ
سرطان

فخرالمجانین

گویند که در روزگاران گذشته جوانی بودی که خلایق وی را فخرالمجانین نام نهادندی.
گویند این تسمیت از آن روی بودی که وی را کسی یارای مقابله در جنون نبودی، حتی مجنون
و اما از لطایف الحکایات فخرالمجانین یکی این است
روزی شیخ ابو سعید ابالخیر به محضر فخرالمجانین آمدی و با وی به گفتگو نشستی.
پس از نیم روز شیخ ابوسعید بیرون شدی و سرگردان و سرگشته برفتی.
ابوسعید را پرسیدند فخرالمجانین را چگونه دیدی؟
گفت هرچه میدیدم دیگر نمیبینم
فخر المجانین را پرسیدند که ابوسعید را چگونه دیدی؟
گفت به دو چشم!