-
سوال مهم
یکشنبه 26 تیرماه سال 1384 23:20
من کجا ادامه بدم؟ اینجا یا تو بلاگفا؟
-
خیلی کوچولو
پنجشنبه 2 تیرماه سال 1384 00:18
جناب گاگ خیال نداشت تو قضیه انتخابات دخالت کنه، اما وقتی دید گاگول تر از خودش تو این مملکت زیاده نظرش سر و ته شد. حالا میگم اول از همه : چرا ما ملت اینقد احمقیم و نمیتونیم هر رو از بر تشخیص بدیم؟ دوم از همه: این ممکنه خیلی از کسایی که فک میکنن منو دوس دارن نظرشون کاملا عوض بشه اما اصلا برام مهم نیست من به احمدی نژاد...
-
خود فرمایشی
شنبه 24 اردیبهشتماه سال 1384 00:12
-امشب خیلی دلم می خواد حرف بزنم -خوب بزن -با تو نه با یه آدم حسابی -دستت درد نکنه -سرت درد نکنه -حالا اشکال نداره فرض کن من آدم حسابی ام -نمی شه خیلی سخته -خوب چشماتو ببند راحت می شه -اگه چشمامو ببندم که نمی تونم حرف بزنم که -چقد قر و فر می یای حرف بزن دیگه -باشه، دلم تنگه -خوب اونکه راه داره -چه راهی؟ -جاشو با ......
-
سوال مهم حتما جواب بدین
دوشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1384 00:52
یه دیوونه ام که قاطی عاقلا زندگی می کنم مشکلم چی؟
-
سال نو- ...
پنجشنبه 11 فروردینماه سال 1384 15:49
- سلام - سلام خوبی؟ - مرسی سال نوت مبارک! - خسته نباشی، میذاشتی 3 ماه دیگه میگفتی!! - لیاقت نداری دیگه، ندیده بودمت خوب!!!! - یعنی از اول سال نو حتی موهاتو شونه نکردی؟ - چه ربطی داره؟ - نرفتی جلو آینه؟ اگه میرفتی منو میدیدی!! - آها از اون لحاظ! - از همه لحاظ - بسه دیگه برو - باشه میرم اما اول باید یه چیزی بگم - خوب...
-
بازم من و خودم
جمعه 21 اسفندماه سال 1383 23:14
- سلام - به به سلام من آقا از این طرفا - داشتم رد می شدم، درسمو خوب خوندم قبول شدم - ای خاک بر سرت کنن با این رد شدنت - چرا آخه؟ - آخه زدی پاشو برو در خونه تون - باشه میرم و سر لشکرم - منم سر شیرم - ِا ؟! پس بپا نخورنت - تو نترس ، مادر نزاده هنوز - ِا؟ به نظرت خیلی طول نکشیده؟ - طول که نکشیده اما EX زده - ای معتاد...
-
فخرالمجانین
جمعه 21 اسفندماه سال 1383 23:13
گویند که در روزگاران گذشته جوانی بودی که خلایق وی را فخرالمجانین نام نهادندی. گویند این تسمیت از آن روی بودی که وی را کسی یارای مقابله در جنون نبودی، حتی مجنون و اما از لطایف الحکایات فخرالمجانین یکی این است روزی شیخ ابو سعید ابالخیر به محضر فخرالمجانین آمدی و با وی به گفتگو نشستی. پس از نیم روز شیخ ابوسعید بیرون شدی...
-
من و خودم
یکشنبه 25 بهمنماه سال 1383 23:17
- سلام - سلام - خوبی؟ - مرسی، تو خوبی؟ - ای - ای دیر به دست آمده بس کن دیگه با اون صدات! - خودت بس کن! - راحت! خودم که خودتی! - ِا ؟ راس می گی من و تو 1 نفریم. - بالاخره فهمیدی! - خره! بالا برف می یاد میری سرما می خوری! - مرسی نوش جان. - جان خودت، ِا نه خودم. - بسه دیگه از وقت خوابت گذشت. - پس بریم لالا - بریم - شب...
-
اعلام وجود
پنجشنبه 22 بهمنماه سال 1383 09:48
بدین وسیله به اطلاع میرساند ما گاگولا اومدیم! هرکی دوس داره مهم نیست هرکی هم دوس نداره اصلا برام مهم نیست فعلا همینو داشته باشید تا بعد. راستی من دارم با کی حرف می زنم؟